شبی غمگين شبی بارانی و شبی سرد مرا در غربت فردا رها
کرد. دلم در حسرت ديدار او ماند. مرا چشم انتظار کوچه ها
کرد. به من می گفت تنهايی عزيز است. ببين با دوريش با من
چه ها کرد. تمام هستی ام بود و ندانست. که در قلبم چه آشوبی
به پا کرد.
چه غم انگيز است گداختن از غم نبودن كسي كه تا بود از غم نبودن تو مي گداخت
چه غريبانه مي گريست آن شب، تيكه ابري كه دليل سكوت وجودم را فهميد
12698 بازدید
7 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
12 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian